حادثه


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش آمدید

آیا از مطالب وبلاگ خوشتون اومد

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جدایی + تنهایی و آدرس majidaam.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 64
بازدید دیروز : 126
بازدید هفته : 580
بازدید ماه : 947
بازدید کل : 46867
تعداد مطالب : 66
تعداد نظرات : 110
تعداد آنلاین : 1



آمار مطالب

:: کل مطالب : 66
:: کل نظرات : 110

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 64
:: باردید دیروز : 126
:: بازدید هفته : 580
:: بازدید ماه : 947
:: بازدید سال : 9199
:: بازدید کلی : 46867

RSS

Powered By
loxblog.Com

نمیدوووووووووونم

حادثه
چهار شنبه 1 تير 1392 ساعت 1:10 | بازدید : 1661 | نوشته ‌شده به دست مجید | ( نظرات )

 

در زیر بار حادثه گم شده ام!

آیا تو می بینی مرا؟

هنوز هستم و زیر رگبار غصه ها ملتمسانه سکوت کرده ام!

در این فکرم که آیا همین جاست که باید ببازم زندگی را؟

آیا این پایانه مردانگیه زمانه ست؟

آیا او که باید، مرا به یاد د ارد؟

آیا تصویر چنگ خورده ی من نزد چشمانش واضح است؟

کجاست التماس دستی که دستانم را بجوید؟

بیا ای تو که احساست می کنم اما در جوارم نیستی!

بیا و همراه من شو !

 نمی خوام در گریه همراهم شوی یا اینکه با ساز دردهایم هم آواز گردی!

تنها بیا در کنارم بنشین و درسکوت مرا یاری کن!

تنهایی مرا به عجز آورده آنقدر که هنوز چشمه ی اشکم نجوشیده خشک گشته!

کاش می شد یافت می شدی تویی که محرم سکوت من باشی!

آیا بس نیست این همه حبس کشیدن و پشت حصار تن ماندن؟

منی که تا قیامت  به این جسم خسته محکومم!

می خواهم کمی بالاتر روم!

بالاتر از نورو روشنایی !بالاتر از امید!

قصد دارم به جایی برسم که تکه تکه های دل را بیابم و با امید به هم پیوند دهم!

یاری می خواهم!تنها نمی توانم،

کاش اینجا بودی هنگام برگشت من از رویا !

کاش باشی وقتی که با باری پر ازامید برگردم!

بیا شاید با حضورت طلسم این تنهایی شکسته شود!

بیا می خواهم باشی تا دوستت داشته باشم!

می خواهم با آغاز وجودت حضور پیداکنم!

پس تا هنگام رجوعت ، به احترام آمدنت چشمانم را با سکوت می بندم

تا شاید هنگام گشودن آنها تو را در مقابلم بیابم!

چشمانم را بیش از این منتظر مگذار!

 





:: موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه , مطالب جدید , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: